پارت3

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:23 · خواندن 1 دقیقه

دستشو پرتم کرد رو تخت 

اخ سرم چیکار میکنیی

هیسس هیچی نگ 

نزدیکم شد خیمه زد تو چشام 

یهو دستشو کشید رو لبام و بشو با فشار ب لبام چسبوند 

منم بخاطر اینکه کاری باهام نداشته باشه 

همراهیش کردم

اخخخخ ..جونننن

چ لبایی داری شیطون با حرفش خندم گرف 

یهو دستوشو برد زیر لباسم و سینه هامو دست مالی میکرد 

نوک سینه هامو کشید ی دردی گرف ک 

یهو اهیی کشیدم 

جونننننننننن تو فقط زیر منی ناله کن جوجه

فشار دستاشو بیشتر کرد ک ناله ی عمیقی کشیدم 

😥

خیلی درد داشت ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم هیچ کس تو اون قصر نبود 

فقط منو خودش بودیم