پارت5

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:38 · خواندن 1 دقیقه

تند تند تلمبه میزد 

مردونگیشو از توم در اورد ک..صم داغ شده بود 

مردونگیشو رو چوچولم پایین بالا میکرد یهو مایعی ب رنگ سفید رنگی از مردونگیش پاچید رو شکمم

 

فک کنم ارضا شده بود 

بهم گف ارضا شدی خوشگلم 

گفتم ن 

خب خوشگلم پس ادامه میدیم 

انقدر درد داشتم با کلی قسم گفتم ترو خدا ن درد داره 

گف خب باشه باشو برو حموم

رفتم حموم یهو در باز شد 

کامران لخت اومد تو 

گمشو بیرون گفتم ک دردم میاد

خب منم میکنم ک دردت بگیره منم ناله هاتو بشنوم دیگ ب حرفش اهمیت ندادم و توی وان نشستم 

دیدم اومد توی وان 

مردونگیشو میمالید 

با پام شدم ب مردونگیش ک یهو اه گف

تو چیکار کردی😡

خودشو انداخت رو پام و مردونگیشو میمالید وسط سینه هام