پارت 4

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:32 · خواندن 1 دقیقه

داشتم میمردم 

یهو دستش رف سمت کمر بندش و بازش کرد 

میخوای چیکار کنی

میخوام بکنمت خوشگله

با حرف اشک توی چشمام جمع شد

پیراهنمو در اورد بند سوتینمم باز کرد

یهو دستم رف ب دکمه های پیرنش و باز کردم 

جوننن تو فقط همراهی کن 

خندم گرف 

شرتمو در اورد 

با دوتا انگشتاش چوچولمو مالید

جوری میمالید ک ناله میکردم 

اهههههه درد داره عوضی نکن 

وقتی فهمید خیلی درد داره مالیدنشو بد تر کرد 

جوری ک اشک میریختم 

یهو مردونشو کرد تو ک..صم اههههههههههه

دلم درد گرف ولی کم کم ب سایزش عادت کردم 

شرو کرد ب تلمبه زدن همزمان چوچولمو هم با 

انگشت فاکش میمالید و میکرد توم