اهههه بکن

پارت5

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:38 ·

تند تند تلمبه میزد 

مردونگیشو از توم در اورد ک..صم داغ شده بود 

مردونگیشو رو چوچولم پایین بالا میکرد یهو مایعی ب رنگ سفید رنگی از مردونگیش پاچید رو شکمم

 

فک کنم ارضا شده بود 

بهم گف ارضا شدی خوشگلم 

گفتم ن 

خب خوشگلم پس ادامه میدیم 

انقدر درد داشتم با کلی قسم گفتم ترو خدا ن درد داره 

گف خب باشه باشو برو حموم

رفتم حموم یهو در باز شد 

کامران لخت اومد تو 

گمشو بیرون گفتم ک دردم میاد

خب منم میکنم ک دردت بگیره منم ناله هاتو بشنوم دیگ ب حرفش اهمیت ندادم و توی وان نشستم 

دیدم اومد توی وان 

مردونگیشو میمالید 

با پام شدم ب مردونگیش ک یهو اه گف

تو چیکار کردی😡

خودشو انداخت رو پام و مردونگیشو میمالید وسط سینه هام 

 

پارت 4

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:32 ·

داشتم میمردم 

یهو دستش رف سمت کمر بندش و بازش کرد 

میخوای چیکار کنی

میخوام بکنمت خوشگله

با حرف اشک توی چشمام جمع شد

پیراهنمو در اورد بند سوتینمم باز کرد

یهو دستم رف ب دکمه های پیرنش و باز کردم 

جوننن تو فقط همراهی کن 

خندم گرف 

شرتمو در اورد 

با دوتا انگشتاش چوچولمو مالید

جوری میمالید ک ناله میکردم 

اهههههه درد داره عوضی نکن 

وقتی فهمید خیلی درد داره مالیدنشو بد تر کرد 

جوری ک اشک میریختم 

یهو مردونشو کرد تو ک..صم اههههههههههه

دلم درد گرف ولی کم کم ب سایزش عادت کردم 

شرو کرد ب تلمبه زدن همزمان چوچولمو هم با 

انگشت فاکش میمالید و میکرد توم 

 

پارت3

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:23 ·

دستشو پرتم کرد رو تخت 

اخ سرم چیکار میکنیی

هیسس هیچی نگ 

نزدیکم شد خیمه زد تو چشام 

یهو دستشو کشید رو لبام و بشو با فشار ب لبام چسبوند 

منم بخاطر اینکه کاری باهام نداشته باشه 

همراهیش کردم

اخخخخ ..جونننن

چ لبایی داری شیطون با حرفش خندم گرف 

یهو دستوشو برد زیر لباسم و سینه هامو دست مالی میکرد 

نوک سینه هامو کشید ی دردی گرف ک 

یهو اهیی کشیدم 

جونننننننننن تو فقط زیر منی ناله کن جوجه

فشار دستاشو بیشتر کرد ک ناله ی عمیقی کشیدم 

😥

خیلی درد داشت ولی هیچ کاری نمیتونستم بکنم هیچ کس تو اون قصر نبود 

فقط منو خودش بودیم 

 

 

پارت 2

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:18 ·

از ماشین پیاده شد 

دره سمت منو باز کرد 

دستشو سمتم دراز کرد

بیا پایین خوشگل خانم از حرفش چندشم شد 

با ترس از ماشین پیاده شدم وارد قصر ک شدیم 

راهنماییم ک توی یکی از اتاق ها 

برو تو اماده شو تا منم بیام پیشت😛🤤

متوجه حرفش نشدم و شونه ای بالا انداختم و ولرد اتاق شدم 

روی تخت نشستم 

اتاقه خیلی قشنگ بود تمش هم 

سفید و طوسی بود 

یهو تقه ای ب در خورد رشته افکارم پاره شد 

دیدم ک پسره اومد تو ک یهو یکی صداش زد اقا کامران من رفتم 

تازه فهمیدم ک اسمش کامران بود 

باشه همه ی در هارو هم قفل کن

با حرفش ترسیدم چرا درارو قفل کنه 

بیخیال همه چی داشتم ب بازوهای مردونش نگاه میکرد ک یهو 

پارت 1

مریم احمدی مریم احمدی مریم احمدی · 1403/07/19 17:12 ·

داشتم از دانشگاه بر میگشتم یهو بند کفشم بتز شد دلا شدم ک ببندم 

یهو دستی روی کو..نم اومد و نوازشش کرد

برگشتم با تعجب نگاه کردم با دیدن پسر جوونی 

ب خودم اومدم 

 

بلند شدم ک برم یهو دستمو از پشت کشید ک پرت شدم تو بغلش 

کجا با این عجله ما حالا حالا ها باهم کار داریم 

ی ماشینی جلومون وایساد 

ک پسر جوونه ک نمیدونستم اسمش چیه منو پرت کرد تو ماشین و خودش هم نشست کنارم 

رسیدیم ی جایی ک مثل قصر بود 

ک ...